من بودم و عینکم، دم رفتن تو
سنگ است به جای قلب، توی تن تو
ترسیدم از اینکه عینکم خرد شود
آن قدر که زل زدم به پیراهن تو!
بتول خیلی قشنگ بود .. جدن میگم .. :)
مرسی عزیزم.... خیلی لطف داری
میگم تو که اینقده شعرات خبه چرا تو شب شعرهای دانشگاه نبودی اصن؟ یا من دقت نکرده بودم! :D
مرسی لطف داری ! تو شب شعرای دانشگاه، منم مستمع هستم ! :)
بتول خیلی قشنگ بود .. جدن میگم .. :)
مرسی عزیزم.... خیلی لطف داری
میگم تو که اینقده شعرات خبه چرا تو شب شعرهای دانشگاه نبودی اصن؟ یا من دقت نکرده بودم! :D
مرسی لطف داری !
تو شب شعرای دانشگاه، منم مستمع هستم ! :)