از ستاره های تو، شبم پر است
آسمان من : ستاره زار ِ تو
هر کدام از این ستاره ها شبی
آرمیده بوده در کنار تو
خواب من دوباره از تو رد شده ،
یا تو رد شدی دوباره از شبم ؟
هر چه باشد از هجوم داغ تو
صبح شد، ولی هنوز در تبم !
{{ با توام کتاب ِ باز ِ روی میز !
اندکی غزل نخوان و لال شو !
هر غروب ِ خسته ای که خواستم ،
ماه! بی مجادله هلال شو ! }}
... ماه ، هر چه هم که بدرتر شود،
هرگز از تو ماه تر نمی شود !
هیچ شام بی ستاره ای هم، آه
از دلت سیاه تر نمی شود
*
.... از ستاره های تو شبم پر است
از بهانه ها ولی سرم تهی
کاش می شد از تو ، از خیال تو
خانه ام تهی و بسترم تهی ...