پشیمانم، ولی دیوانه ی تو
پشیمان تر ، دلم : ویرانه ی تو !
همیشه آشنایم بودی و من
شدم یک مرتبه ، بیگانه ی تو
حصار خاطرات تلخ و شیرین
شده دیوار های خانه ی تو
تمام شب، به گوشم ماه می خواند
سرود و قصه و افسانه ی تو
گمانم ماه هم با این همه کار،
شده این روزها ، پروانه ی تو !
**
مخواه از من که زلفم گاه و بیگاه
نریزد از قضا بر شانه ی تو !
پی نوشت :
تمام پول هایم ته کشیده !
بگو کی می رسد یارانه ی تو ؟!!!!!