آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

...

تختش پر گریه بود و سردرد که مرد

از پنجره دید ماه ولگرد که مرد

نه تیغ، نه قرص، نه ... ، شبی قبل از خواب،

آنقدر به مرگ فکر میکرد ... که مرد