آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

زنده باد این جنازه‌ای که منم

با همین دردِ توی پیرهنم
پیرهن نه، که پاره‌ی کفنم
با همین ردّ تازیانه‌ی خیس
روی پا، روی دست، روی تنم
با همین بوی خون و اشک و عرق
لاشه‌ی سگ که داخلِ دهنم...


...هی به گوشی نگاه می‌کنم و
زنده باد این جنازه‌ای که منم