آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

آشیان تازه

من همین روزها دلم باید / فکر یک آشیان تازه شود ...

آرام بخش

شبیه اکثر دیوانه های زنجیری

نشسته ام طرف ابرهای تصویری


دلم خوش است به آرامبخش ساعت نه:

به نیمه خوردن یک سیب، از سر سیری


سفیدتر شده گیسوی من، چه راه کمی

میان آخر عشق است و اول پیری


مرا کنار خودت دیده ای، چه کابوسی!

سکوت می‌کنی و می‌روی، چه تعبیری!


به جای خواب، مرا مرگ می‌بَرَد هر شب

و صبح، معجزه ی زندگی، زمین گیری...


هوا که یک‌سره تاریک شد به من برگرد

تو هم شبیه منی، روزها نمی میری!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد